عبدالله و قاسم؛ روايتي معتبر از شهادت فرزندان امام حسن(ع) در کربلا
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۳۱۱۰۲
خبرگزاري آريا - حسين چون باز شکاري به بالين اش آمد و چون شيري خشمگين با شمشير به عمروبن سعد حمله ور شد و او با ساعد دفاع کرد و شمشير حسين عليه السلام دستش را از آرنج جدا ساخت و او ناله اي کرد که همه ي سپاه شنيدند.
حسينيه مشرق- پس از آن، عبدالله بن حسن بن علي به ميدان رفت و گفت: اگر مرا نمي شناسيد، من فرزند حسن هستم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
و جنگيد تا به شهادت رسيد. قاتل او، هاني بن شبيب حضرمي بود.
سپس برادرش قاسم بن حسن که به سن بلوغ نرسيده بود، آماده ي رفتن شد. امام حسين عليه السلام او را ديد، در آغوشش کشيد و هر دو به گريه افتادند. اين نوجوان اجازه ي جنگيدن مي خواست و عمويش حسين عليه السلام اجازه نمي داد. او يک سره دست و پاي آن حضرت را مي بوسيد و اجازه مي خواست تا امام حسين راضي شد و او به ميدان رفت و در حالي که اشک بر گونه هايش جاري بود و تنها پيراهن و شلوار و نعلين پوشيده بود و مثل ماه مي درخشيد، گفت: من قاسم هستم از نسل علي، به خدا قسم که ما به پيامبر بسي نزديک تريم از شمر ذي الجوشن يا آن زنازاده [ ابن زياد].
طبري از قول حميد بن مسلم نقل مي کند که نوجواني که چهره اش مثل پاره ي ماه بود، شمشير به دست با پيراهن و شلوار و نعلين که بند يکي از آنها پاره شده بود و فراموش نمي کنم که لنگه ي چپ بود، به ميدان آمد. عمروبن سعدبن نفيلي، به من گفت: به خدا قسم به او حمله مي کنم.
گفتم: «سبحان الله! براي چه؟ همين ها که محاصره اش کرده اند براي کشتن او کفايت مي کنند.» گفت: «به خدا قسم به او حمله مي کنم.» و به او حمله کرد و کمي بعد با شمشير بر فرق سرش زد و آن نوجوان به روي افتاد و گفت: «عموجان!» و حسين چون باز شکاري به بالين اش آمد و چون شيري خشمگين با شمشير به عمروبن سعد حمله ور شد و او با ساعد دفاع کرد و شمشير حسين عليه السلام دستش را از آرنج جدا ساخت و او ناله اي کرد که همه ي سپاه شنيدند.
گروهي از سواران اهل کوفه براي نجات عمرو از دست حسين حمله بردند و به طور غيرعمدي به زيرش گرفتند و برجسمش تاختند تا هلاک شد. گرد و غبار فرونشست و من ديدم حسين بر سر آن نوجوان ايستاده است. او دست و پا مي زند و حسين مي گويد: «نفرين بر مردمي که تو را کشتند. کسي که در روز قيامت درباره ي تو با آنها مخاصمه مي کند، جدت رسول الله است.» سپس گفت: «به خدا قسم، براي عمويت خيلي سخت است که او را با فرياد بخواني و ياري ات نکند؛ يا به ياري ات بشتابد، ولي برايت فايده اي نداشته باشد؛ فريادي که به قسم دشمنانش زياد و ياورانش اندکند.»
سپس او را از زمين برداشت. گويا مي بينم که دو پاي آن نوجوان بر زمين کشيده مي شد و حسين سينه بر سينه اش نهاده بود. من با خود گفتم: با او چه مي کند؟ که ديدم به خيمه گاهش برد و در کنار پسرش علي بن الحسين و ديگر شهيدان اهل بيت جايش داد. سپس نام آن نوجوان را پرسيدم. گفتند: «او قاسم بن حسن بن علي بن ابيطالب بود.»
آنچه خوانديد بخشي از کتاب مقتل الامام الحسين (عليه السلام) بود که با استناد از کتاب معالم المدرستين اثر جاودان مرحوم علامه سيد مرتضي عسکري است. اين کتاب را انتشارات مطيع منتشر کرده است.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۳۱۱۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ببینید | حمله هولناک یک مرد شمشیر سامورایی به مردم در خیابان
261 215
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901457